جدول جو
جدول جو

معنی به آیین - جستجوی لغت در جدول جو

به آیین
مرسوم
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
فرهنگ واژه فارسی سره
به آیین
(دخترانه)
دارای آیین بهتر
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
فرهنگ نامهای ایرانی
به آیین
نیک سیرت، نیک خصلت
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
فرهنگ لغت هوشیار
به آیین
آیین نیکو، کسی که دین و آیین خوب دارد
تصویری از به آیین
تصویر به آیین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بد آیین
تصویر بد آیین
بد مذهب. بد کیش، گمراه، بد اخلاق مقابل نیک آیین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آذین
تصویر به آذین
(دخترانه و پسرانه)
به (خوبتر یا زیباتر) + آذین (زیور، زینت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از به آئین
تصویر به آئین
کسی که آئین خوب دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آفرین
تصویر به آفرین
(دخترانه)
به (بهتر یا خوبتر) + آفرین (واژه تحسین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهرآیین
تصویر شهرآیین
تمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهشت آیین
تصویر بهشت آیین
مانند بهشت بهشت آسا: باغی بهشت آسا: باغی بهشت آیین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به گزین
تصویر به گزین
هر چیز کامله برگزیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به آمدن
تصویر به آمدن
خوب شدن نیک شدن، خوبی و خوشی پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آیین
تصویر هم آیین
دارای کیش و آیین مشترک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به گزین
تصویر به گزین
ویژگی کسی که چیزهای خوب را انتخاب می کند، هر چیز بسیار نیکو که از میان چیزهای نیکوی دیگر انتخاب می شود، برگزیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به یقین
تصویر به یقین
به طور قطع و یقین، هر آینه، قطعاً، حتم، حتماً، یقیناً، شیرین، حقاً
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بد اخلاق، بدخوی وکافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بدکیش، گمراه، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بآیین
تصویر بآیین
((بِ))
کامل، نیکو
فرهنگ فارسی معین